فریاد زخمی

أَیْنَ المُنْتَظَرُ لِإِقامَةِ الْأَمْتِ وَالْعِوَجِ؟

فریاد زخمی

أَیْنَ المُنْتَظَرُ لِإِقامَةِ الْأَمْتِ وَالْعِوَجِ؟

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۴۵ مطلب با موضوع «تغییر سبک زندگی» ثبت شده است



اغلب آدما، مخصوصا در دوران جوانی و نوجوانی علاقه ی زیادی به دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن، دارند. خیلی ها دوست دارن مشهور بشن و همه اونارو بشناسن. و گاهی برای رسیدن ب این خواسته کارهایی میکنن ک در شان یک انسان عاقل نیست. گاها یه عده ب عشق دیده شدن به جای تلاش علمی هنری ورزشی، تن به گناه میدن و کارهایی میکنن که نباید.
وقتی به گذشته نچندان دور نگاه میکنیم افرادی رو میبینیم ک برای خدمت به مردم از هیچ تلاشی فروگذار نبودن، و در عین حال هیچ علاقه ای هم به مشهور شدن نشون نمیدادن. یه عده از همون بزرگ مردا برای دفاع از آب و خاک و ناموسشون، جنگیدن، زخمی شدن، شیمیایی شدن، و حتی جون دادن ، بدون اینکه دغدغه ی دیده شدن و مشهور شدن داشته باشن. 
ولی این همه تغییر چطور هستی ممکنه؟ چه تفاوتی هست بین خیلی ها که امروز به عشق آوردن مدال و مشهور شدن، میرن سراغ ورزش و علم و... و کسایی مثل شهید ابراهیم هادی که از ترس اینکه مبادا تو کشتی مدال بیاره و خدایی نکرده مغرور بشه و از ترس اینکه مبادا ذره ای از خدا فاصله بگیره روز مسابقه غیبت میکنه؟ با اینکه همه میدونستن ک بردش حتمی هست.
آیا جواب این سوال جز اینه که حضور خدا تو زندگیمون کم رنگ شده و یادمون رفته ک "عالم محضر خداست". یادمون رفته همه کس اوست. همه چیز اوست. و نتیجه و سرنوست هر کاری بدست اوست. شاید یادمون رفته تو قرآن چنبار یادآور شده ک عزت دهنده و ذلیلی کننده خداست.شهدا خوب این چیزا رو میدونستن و برای همین آرزو میکردن گمنام باشن و فقط و فقط با او معامله کنن.

جدای از این که تبرج ( ینی اینکه یکی خودشو بکنه تو چشم دیگران ) گناه داره، اگر دقیق تر نگاه کنیم همچین افرادی مثل افرادی هستند ک در کویر به دنبال سرابی میدوند ک هرگز به او نمیرسند. تمام زندگیشون در تلاشند ک برای دیگران و مطابق میل و توجه دیگران لباس بپوشن، رفتار کنن و...آیا این چیزی جز اسیر خواسته های دیگران و خود شدن، هست؟ فکر میکنید افراد این چنینی هیچ وقت به آرامشی که میخوان میرسن؟ تمام مدت زندگیشون تو دلهره و نگرانی افتادن از چشم مردم و ترد شدن بسر میبرن درحالی ک دست بالای دست بسیار است و هر کسی همونطور ک یه روز میاد ی روز از دید و خاطر میره و این یعنی شکست بزرگ برای اونها و روزی ک بخوان از دنیا برن با توشه ای ک پراز خالی هست و با وحشت از مرگ و آخرت از دنیا میرن.

وقتی پای عشق بخدا بیاد وسط، وقتی بدونی ک فقط نگاه او مهم و باارزش و موندگاره، رفتارت خیلی عوض میشه. دیگه کار نداری کاری ک میکنم برام لذت داره یا نداره، طرف پولدار هست جبران کنه یا نیست، جوونه یا پیره؟ خانومه یا آقای، بچه س یا بزرگه؟
برخلاف افراد خودبین و خودخواه که مقام اجتماعی و ...افرادی ک باهاشون برخورد دارن، براشون مهمه، افراد صاف، صمیمی و بی ریا، هرچه طرف مقابلشون ضعیف تر و مظلوم تر باشه انگیزه شون برای کمک به او بیشتر میشه. چرا که خوب میدونن این افراد بیشتر مورد توجه خدان و کمک به این افراد، اونهارو به خدا نزدیک تر میکنه.

وقتی شما تشنه هستی و آب میخوای، باید بری سمت رودخونه، نه سمت بیابون و کویر!
اشتباه ماهم همینجاست! انسان بذات علایق خواسته ها و غرایزی داره ک برای رسیدن به اونها باید بره سمت رودخونه، ک همون دستورات و احکام خداست!  اما خب یه عده افراد شیاد و حیله گر مثل روباه مکار و گربه ننه، افتادن به جون افکار و اذهان مردم و با جنگ روانی و نشون دادن کویر به افراد تشنه، اونا رو تو بیابونا سرگردون کردن!
و جالب این که این افراد ساده لوح ، ادعای مدرنیته و پیشرفت میکنن و با افتخار میگن: رفتن ب سمت رودخونه، قدیمی شده! ما پیشرفت کردیم و باید متفاوت باشیم و کلی هم تعریف و تمجید میکنن از اون شیاطینی ک اونارو به این سمت سوق دادن.
ان شاءالله ک خدا عاقبت هممونو به خیر کنه و همه ی مارو به سمت 12 چشمه جوشان عشق و معرفت الهی هدایت کنه!

کمال انقطاع
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


بچه که بودم تو یه خونه 3طبقه زندگی میکردیم. طبقه اول پدربزرگ و مادر بزرگم بودن. طبقه وسط عموم با 4تا دخترعموهام. و طبقه پایین هم ما زندگی میکردیم.

یه حیاط کوچیک هم دلشتیم ک با اینکه خ کوچیک بود اما همه کار توش میکردیم. کل اعضای ساختمون و بقیه فامیلا جمع میشدیم و کلی رب گوجه فرنگی میپختیم. عرق نعناع و بادرنجبو میکشیدیم. محرم آش و نظری و... خیلی خیلی خوش میگذشت. با اینکه کلی زحمت داشت و الان خیلی راخت مثلا رب رو از مغازه مبخریم گذشته از کیفیت و بحث بهداشت، اون صفا و صمیمیت رو با هیچی عوض نمیکردم.اما با گذشت رمان و عوض کردن خونمون و تغییرات فرهنگی، فقط همستیه هارو میشناسم و درحد سلام و..

حدیث هست از حضرت محمد ص که بقدر جبرئیل سفارش همسایه رو بمن کرد که فکر کردم همسایه از همسایه ارث میبره.

یا تو حدیث دیگری ک هرکس سیر بخوابه درحالی ک همسایش گرسنه باشه از ما نیست.

خب بلاخره این همسایه هان ک تو مواقع حساس حتی از فامیل به آدم نزدیک تر و امین ترن.

همیشه باخودم فکر میکردم وقتی ازدواج کنم و خودم تشکیل خانواده بدم حتما باز فامیلا و همسایه هارو سر دیگ رب و آش و نظری و... جمع میکنم. بگذریم از جلسات هفتگی قرآن ک عاشق برگزاریش تو خونم هستم.

گاهی به نظر میرسه اینکه وقتی میخوای بری مثلا برا خودتون نون بخری برا همسایه هم یکی بگیری کار بیهوده وقت گیر و هزینه بری هست درحالی که اصلا اینطور نیست جدای از لذت بی اندازه ای ک از صمیمیت و مهربانی و بخشش میبری، خدا هم خیلی ازت راضیه و به نون و زندگیت برکت میده.

در مورد همسایه هایی ک حقوق هم رو رعایت نمیکنن و همدیگرو اذیت میکنن حرف نمیزنم چون واقعا براشون متاسفم!


کمال انقطاع
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ردیف اول: نی که هر لحظه ممکنه بمیره و بره زیر خاک واقعا ارزش اینهمه خرج و عمل کرم و... رو داره واقعا؟ 
کجان اون مادرها و متدر بزرگهایی که بخاطر سلامتی و آرامش و پیشرفت بچه هاسون شبارو بیدار میموندن بدون اینکه نگران خراب شدن پوستشون باشن؟
کجان اون قصه های شیرین و آموزنده و سرتاسر درس و عبرت مادر بزرگها و پدر بزرگها و پدر ها و نادرها ک ببینن الان بچها قبل ز خواب ب چه برنامه ها و کاتون ها و فیلمهایی رو آوردن؟
فکر نمیکنید علت اینهمه فاصله ای که بین بزرگترها و کوچیکترها افتاده و علت کم سدن محبت بین نسلها همین کم شدن روابط و گفتگو هاست؟ وقتی تلوزیون و تبلت من بهم قصه میگه باهام خرف میزنه و موقع تنهاییم انیس و همدم منه، مسلما خانواده جای کمتری تو دلم دارن!
و وای به روزی ک بجای تربیت صحیح و سالم درون خانواده تربیت بچه هارو ب تکنولوژی بسپاریم؛ تکنولوژیی که عوامل و برنامه ریزهاش دشمن سرسخت اسلام و کانون خانواده س!

ردیف دوم: لذت دادن جا به فرد بزرگتر از روی احترام یا دلسوزی انقدر زباد و شیرینه ک تا این کارو انحام نداده باشی درکش نمیکنی!
احترام ب بزرگ تر ها مخصوصا افراد مسن به اندازه ای در دین ما سفارش شده ک در اندازه نمیگنجد و از نظر دین ما سالمندان باعث برکت و رحمت خداوند هستند. و اصولا با اینهمه سفارش ب احترام به افراد سالمند مخصوصا آنهایی ک تواناییشان هم کم شده باشد، انسان مومن و زیرک هرگز فرصت خدمت بهآنان زا از دست نمیدهد.
و من فکر میکنم علت فاصله گرفتن از این عادات و کارها غرب زدگی و فاصله گرفتن از تعالیم ارزشمند اسلام است. چرا که از نظر غربیان اگر کسی انقدر پیرشود ک دیگر به درد جامعه نخورد بهتر است بمیرد. چنان که در قوانینشان هم آمده است. 

ردیف سوم: در تعالیم اسلامی و آیات و روایات راهنمایی ها و سفارشات زیادی برای طریقه ی صحیح انتخاب همسر آمده است.  اتفاقا هم آنقدر وارد جزییات شده ک هیچ جایی برای سوال و ابهام نمیماند. با این حالا با فاصله گرفتن از تعالیم ارزشند اسلام و غرب زدگی شاهد اشتباهات زیادی در امر ازدواج و زندگی بعد از ازدواج هستیم.
یک نمونه براب مثال: وظایف مرد و زن در خانه مشخص و معین است. مرد مسوول کارهای سخت افزاری و کسب درآمد و خرید و... و زن هم مدیر خانه و مسئول تربیت فرزندان و... است.
داشتن سواد برای زندگی بهتر و باکیفیت تر و تربیت اصولی بسیار مفید و لازم است؛ اما گاهی همین تحصیل زیادی و اشتغال بیشاز ظرفیت زن موجب کم کاری در امور منزل و تربیت صحیح بچه ها میشود. در این شرایط تربیت بچه ها به تلوزیون و رایانه و اینترنت واگذار میشود ک در واقع فاتحه ی تربیت خوانده میشود به همراه خوردن حلوا، و خانم همچنان مشغول کار در بیرون از خانه اندچداکه تحصیلات عالیه و اشتغال زنان در جامعه ی غرب زده ی امروز بسیار با ارزش است و خب اینکه تکلیف مرد و نیازهای او چه میشود بماند. بعد میگویند اصلا نفهمیدیم کی سرمان هوو آمد.
بگذریم از اینکه چنین خانمی وقت بارداری هم ندارد فلذا فاتحه ی آینده ی جامعه هم خوانده میشود و جامعه می رود به سمت پیری و...



کمال انقطاع
۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

وقتی نگاه ها مادی بشه. وقتی ارزشها مادی بشه و وقتی اهداف مادی بشه،  راحت تر بگم وقتی پول خدا بشه، دیگه نمیشه انتظار داشت برای رضای خدا بکسی کمک کنی یا برای اجر اخروی کاری بکنی و برای جمع کردن توشه ی آخرت تلاش کنی!
حقه و کلک رواج پیدا میکنن و فاصله ها زیاد میشن و دوست داشتن واقعی و خالصانه کیمیایی میشه ک گیر نمیاد!
یه وقتایی فکر میکرد با توجه به اینکه امروزه بساط بت پرستی و سجده به چوب و سنگ و.. برچیده شده یا کمتر دیده میشه، چرا قرآن اینهمه آیه داره در مورد شرک، چرا خدا انقد سخت گرفته برا مشرکین و اینکه تو قرآن گفته همه ی گناهارو میبخشم به جز شرک؟
یعنی مسئله شرک تا قبامت وجود خواهد داشت. پس چقدر ما خوبیم ک خدا پرستیم.
خیال شیرینی بو چون امروز ب این باور رسیدم ک بلای خانمان سوز ما همین شرک خفی هست.
چون ما خوب و بد رو میشناسیم میدونیم کمک کردن خوبه اما با هر مسئله ای ک مواجه میشیم اول دنبال سودی هستیم ک از اون طریق بهمون میرسه. اگ سود مادی و دنیایی بیرزه میریم دنبال اون کار. انگار نه انگار ما عبد و بنده ی خداییم و باید تابع محض دستورات او باشیم. کجان اون بزرگ مردانی ک تو هر مسئله اول رضایت خدا براشون مهمه؟  کجان شیعیان اون مولایی که میگه من به دنبال رضای خدام حتی اگ تمام دنیا باهام مخالف باشن و جلوم بایستن؟
خدابا به تو پناه میبریم از اینکه اسممون مسلمان و شیعه باشه اما با مشرکین محشور بشیم!
خدایا به تو پناه نی بریم از شرک خفی!


کمال انقطاع
۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ردیف اول: واقعا وقعا مگه شستشوی مغزی شدن دیگه به چی میگن؟
به کجا رسیدیم ک لباسهای پاره رو ب لباس سالم و نو ترجیح میدیم؟
تازه طرف افتخار میکنه؛ ادعای مدرنیته هم داره هیچ، بقیه رو هم بی کلاس میدونه!!


ردیف دوم: چی شد ک انقد مصرف گرا شدیم؟
قناعت کجا رفت؟
چرا تبلیغات تلوزیونی و کالاهای رنگارنگ انقدر زیاد شدن؟ چرا بیشتر هم و غم و آرزوها شده داشتن یا خریدن فلان چیز؟
چرا ارزش هدیه های کوچیک از بین رفته و اندازه ی هدیه نشون دهنده ی اندازه ی علاقه و دوست داشتن شده؟

ردیف سوم: وقتی ملاک ارزش گذاری و شخصیت آدما به لباسشون باشه، همین میشه دیگه!
وقتی میخوایم یه بچه ی کوچیک رو تحویل بگیریم چی میگیم؟ میگیم چه دختر یا پسر خوشگلی! بهبه چه لباس قشنگیم پوشیده...
خب انتظار داریم ایت بچه بزرگ شد ب چه چیزایی اهمیت بده؟ و چه چیزایی رو ارزش بدونه؟

کمال انقطاع
۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر