فریاد زخمی

أَیْنَ المُنْتَظَرُ لِإِقامَةِ الْأَمْتِ وَالْعِوَجِ؟

فریاد زخمی

أَیْنَ المُنْتَظَرُ لِإِقامَةِ الْأَمْتِ وَالْعِوَجِ؟

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

خدایا کمکم کن!

جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۰۰ ب.ظ

خدایا!

نمیدانم در من چه قابلیتی دیدی، که مرا در این زمانه آفریدی!

زمانه ای که دنیا، بیش از هر زمان دیگر، برای بندگانت خودنمایی میکند. و من چه راحت در خواب غفلت فرو رفته ام.

بعضی آیات و روایات چه زیبا تلنگر میزنند؛ اما، وای از نفس سرکش و طغیانگرم؛ که مرا همچون کاهی در طوفان به هر طرف میکشاند. و تو خدایا تنها تکیه گاه منی، که دانسته از تو غفلت میکنم.

و گاهی به خاطر فشار خواسته های دنیایی، در انجام دستوراتت سهل انگاری می ورزم و تو چقدرررررر صبوری خدایا!

 میدانم که آتش شهوت های دنیایی، همواره شعله ور بوده و دامان کسانی که از دایره ی اخلاص تو، خارج شدند را، فرا گرفته است.

اما خدایا آخرالزمان مقوله ی جدا و خطر ناکیست!

خدایا مرا در کشوری بدنیا آوردی، که نسلهای قبل از من، برای فراهم کردن امنیت و آرامش در کشور اسلامی، خونها داده اند.

 اینک که این شرایط عالی، با رنج و مشقات بسیار، بدست آمده است، در مقابل دندان های تیز کرده ی گرگان دنیا قرارمان دادی؛

و چشم خیره ی بیش از 3000 شهید و هزاران مادر و خواهر و همسر و فرزند فداکار، اینک امروز به عملکرد من در مقابل دشمن است؛ و وصیتنامه هایی آکنده از سفارش به پیروی از ولایت!

خدایا! در کمکاری و بی عرضگی من همین بس، که رهبرم در زمان من، فریاد این عمار سرداده! و عده ای را به بصیرت بخشی فراخوانده است! رهبر بیدار و فرزانه ام، علی وار دستور حمله میدهد، اما... نمیدانم!... شاید گوشها شنوایی خود را از دست داده اند!

خدایا در آنسوی مرزها گرگان درنده ای، به جان برادران و خواهران مسلمانم افتاده اند؛ و سهم من از کمک به آنها، فقط شنیدن خبر قتل عامشان از اخبار است. آنقدر شنیده ام که دیگر از شنیدنش آشفته نمیشوم. گویی که تماما بی حس شده ام! مگر نه این است که از امام معصوم روایت شده است که اگر کسی خبر مضلومیت مسلمانی را بشنود و بیتفاوت بماند، مسلمان نیست؟؟؟؟!!

خدایا گاهی فکر میکنم، فقط در شناسنامه مسلمانم؛ اما نه؛ تو خود از شور عشقی که برای پیامبر خاتم (ص) و حضرت امیرالمومنین علی (ع) و مادرم فاطمه ی زهرا (س) و فرزاندانش حسن و حسین (ع) دارم، باخبری. تو میدانی که تا چه حد حجت زمانم مهدی موعود (عج) را دوست میدارم؛ اما چه کنم که برآورد اعمالم برای آنها، تا بی نهایت شرمندگی ست.

اما خدایا! تو خود شاهدی که گر چه بدم، اما خوبانت را دوس دارم! و برای رسیدن به خوب بودن شوق سرشار دارم؛ اما شیطان ملعون از یک طرف، نفس خبیث اماره از طرف دیگر، و زیبایی و جذابیتهای دنیا از طرفی دیگر عزمم را سست میکنند.

و جدای همه ی اینها خدایا تو خود خوب میدانی، کودکی که پدر و صاحبش بالای سرش نباشد، وضعش همین است.

امام زمانمان غایب است؛ ما و سیل گناهانمان را میبیند؛ و اشک میریزد؛ و از تو برایمان طلب مغفرت میکند؛ و این درحالی ست که ما همچون آفتاب ندیده ها، به تاریکی عادت کرده و صاحبمان را بکل فراموش کرده ایم گویی که مهدی فاطمه، فقط یک اسطوره است. و حال آنکه بارها در همین دفاع مقدس الطاف و معجزاتشان رادیده ایم. اما آن معجزات، چنان به باد فراموشی رفته اند، که هنوز 35 سال از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته، رهبر انقلاب، نگران تحریف و فراموشی این ارزشها هستند.

۹۳/۰۲/۱۹ موافقین ۱ مخالفین ۰
کمال انقطاع

دنیا

نظرات  (۱)

کفش کودکی را دریا برد، کودک روی ساحل نوشت : دریای دزد...

آن طرف تر مردی که صید خوبی داشت روی ماسه ها نوشت: دریای سخاوتمند...

جوانی غرق شد ، مادرش نوشت: دریای قاتل...

پیر مردی مرواریدی صید کرد، نوشت: دریای بخشنده...

موجی نوشته ها را شست... دریا آرام گفت:

به قضاوت دیگران اعتنا نکن اگر میخواهی دریا باشی...
پاسخ:
بسیار زیبا و آموزنده بود. 
خیلی ممنونم.
اجرکم عندالله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی