حضرت آقا:(بیم این دارم که نگاه بی تفاوت نسبت به مسئله ازدواج در آینده تبعات سختی ایجاد کند.
این وعده الهی است که تشکیل خانواده موجب سختی درمعیشت نمیشود.
جوانها باید سنتهای غلطی را که مانع ازدواج است نقض کنند.)
این پست از اون پستهاییه که یه دنیا حرف دارم براش. راحت تر بگم داغ دل آدمو در میاره!!!
ازدواج مسئله بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار مهمی هست و اگر اینو باور ندارید و باخوندن این جمله فکر کردید من حتما یه مجرد .... هستم معلوم میشه که آدم غرب زده ای هستید شدییید!
بر اساس مبانی اسلامی ازدواج سنت حسنه پبامبر اکرم ص و امری لازم و در مواردی حتی واجب میشود. در قران نیز بسیار در این باره سخن رفته و در روایات نیز توصیه های بسبار زیادی در این موضوع شده است. که اگر با دید باز و محققانه به قضیه نگاه کنیم به حکمت این همه توصیه پی میبریم. خانواده کانون گرم و صمیمی برا تعالی زن و مرد و پرورش فرزندان است. بدون ساختار خانواده تعلیم و تربیت و رشد آنچنان ب خطر می افتد ک میتوان گفت غیر ممکن است.
با توجه به این مهم دشمن نیز این نقطه ی حساس را به خوبی شناسایی و نشانه رفته است. تاجایی که امروزه شاهد فجایعی در تفکرات بعضی افراد کم خرد و بی توجه به این موضوع هستیم. شاید شما هم این جملات را شنیده باشید : "هنوز خیلی زوده.فلانی بچه س. دهنش بو شیر میده." "من میخوام درس بخونم و قصد ازدواج ندارم" "کار نداره درآمدش کمه. ماشینش فلانه. خونه نداره" " بذار دیپلم بگیره.بذا فوق دیپلم بگیره. لیسانس. فوق لیسانس و دکترا و فوق دکترا و..." بعد تموم شدن درس با هزار زور و زحمت میزنن توسرشون ک خواستگار نیست دیگه همه ی هم دوره ای های دختره ازدواج کردن و.... همونطور ک امروز تو دانشگاه ها بارها و بارها استاد پیر دختر یا پیرپسر رو دیدیم.
ازدواج یک نیازه و وقتی شما میگید اول درس بخون بعد برات زن میگیرم عین اینکه بگید اول درس بخون بعد بهت غدا میدیم یا اینکه بعد درس خوندن بخواب!!!!
کسایی که مخالف حرفهایی ک زدم هستن کافیه یه سر تو خیابونا قدم بزنن و پوشش و برخورد نامناسب و بیمار جوونارو ملاحظه کنن. دشمن تو جنگ نرم خوب فهمیده چیکار کنه. برای بیمار کردن و گناه آلود کردن مردم در شرایطی ک با بالا بردن سن ازدواج اونا رو حساس و آسیب پذیر کرده، سیل تحریکات و صحنه ها و جو های شهوت زا تو فیلم ها و اینترنت و عکس و ... راه انداخته و به عده چه شیرین نشستن پای این کوفت و زهرمار! ( اعصاب نذاشتن بمونه ک... )
دکتر حسن عباسی در جواب به کسایی ک میگن پسر کار نداره میگه اگر قرار نیست برا دخترا و پسراتونو تو سن کم متاهل کنید پس تا موقع ازدواج باید پول توجیبیشونو بدید. خب چه اشکالی دارهاونارو متاهل کنید و تا ی مدتی ک کار ندارن تامینشون کنید؟؟، شما ک قراره این پولو خرج کنید.
یکی از نتایج این روند اینه ک دختری ک در قدیم برا به دست آوردنش سرو کله میشکندن امروز اون ارزش قدیم رو ندارن و حتی براحتی میشه گفت بعضا دخترا افتادن دنبال پسرا!!!
یکی از بیماریهای فوق العاده خطرناک ک امروز مبتلابه اون هستیم رواج دوستی های دخترو پسر هست ک شرعا حرام و عرفا تا دیروز کار زشت و حشتناکی بود. دختری رو ک معلوم میشد با پسری حرف زدی هیچ وقت خواستگاری نمیکردن و کلی پشت سرش حرف درمیومد.
اگر کمی تامل و بررسی تو این موضوع داشته باشیم علت حرام بودن این قضیه رو میفهمیم.
اول اینکه وقتی دشمن داره یه چیزی رو رواج میده مشخصه ک اون چیز حتما خیلی مهم و خطرناک هست.
کسی ک با نامحرمی دوست میشه دو تا احتمال براش هست: یا قصد ازدواج و آشنایی بیشتر داره، یا به قصد لذت و بلزی دادن طرف این کارو کرده. ک دو حالت هم بشدت خطاست. دو مورد حالت دوم صحبت نمیکنم چون در ابتدای متن گفتم ک اصلی ترین عاملش چیه و مقصر کیان!
اما گروه اول ک به قصد آشنایی با کسی دوست میشن و با ادعای مدرنیته و پیشرفته و بروز بودن این کار جاهلانه و نابخردانه رو انجام میدن، و تازه به افرادی هم که سعی در ازدواج سالم دارن برچسب سنتی و قدیمی و امل میزنن!! و میگن چطور با کسی ازدواج میکنید ک خوب نمیشناسینش و یه مدت باهاش نبودید؟! این افراد تا خرخره غول خودشون و شیطون شدن و اصلا هم متوجه نیستن!
خب من از این افراد یک سوال دارم: به نظر شما کسی ک اول مادر خواستگار و خانواده رو میشناسه و میسنجه و بعد با تحقیق و پرسش میان خواستگاریش و چندین جلسه با اقا پسر صحبت میکنه و ازش سوال میپرسه و نظرش رو میخواد ( سوال های استاندارد ک توسط کارشناسان طراحی شده ) و از هزار نفر پرس و جو میکنه و عاقلانه با خانواده مشورت میکنه تو انتخابش موفقه یا کسی ک به پیشنهاد یه پسر یا از روی ظاهر یه دختر که اصلا خونواده ها و کس و کارش معلوم نیست و صرف ظاهر و ویژگیهای ظاهری باهم دوست میشن به اسم آشنایی و تو قرارهایی ک باهم میذارن هر کاری میکنن به جز آشنایی؟
حتی اگر در ابتدا ب قصد آشنایی شروع بشه چون کار پنهان و بین دوتاشون هست و دیگه بزرگتر و عاقل تری بالاسرشون نیست ( میدونید ک قرآن میگه نفر سوم اون جمع شیطونه )، خیلی زود از مسیر آشنایی کشیده میشن به جاده خاکی دوست دارمو و تو همونی ک میخواستم ( اصلا هم طرفو نشناخته هاااا فقط ظاهر و برخورد ظاهری رو دیده ) و بعدشم سر همین لاو ترکوندنا مثلا عاشق میشن و وقتی به خانواده میگن و میدن تحقیق عالمو آدم میگن طرف بده اما چون مورد مذکور عاشق شده و میگه یا اون یا هیشکی!!! خیلی راحت رو حرف پدر و مادر حرف زده و بدون کمک ار مشاوره ی خانواده و نتایج تحقیقات باطرف ازدواج میکنه و در عرض کمتر از یک سال ک هم آتیش شهوت خوابید و هم اون روی طرف بالا اومد تازه میرنن تو سر هم و خانواده ک ما بچگی کردیم و... چرا شما اجازه دادید ما ازدواج کردبم ما تفاهم نداریم و... و خدا نکنه پای بچه ی بدبختی هم این وسط بیفته.
میگه نه آخه من اونموقع فلان قدر سال باهاش دوست بود، دیگه بعد اونهمه سال شناختمش!! جواب: سوال میپرسیم آیا بنظر شما شناخت ظاهر و صورت راحته یا باطن و اخلاق؟ معلومه ک صورت. من به شما قول میدم شما 10 سال هماگر با کسی دوست باشید صورت و ظاهر اورا نمیشناسید چه برسه ب اخلاق و باطن. چون در شبانه روز اوقات و زمان خاصی را باهم هستید. مثلا 5ساعت در روز. و بهتر میدونید ک افراد وقتی میرن سر قرار از 6 ساعت قبل به خودشون میرسن و تو اون مدتی ک با شما هستن بهترین شکل ظاهریشونو دارن و شما فکر میکنید طرف چقدر زیبا و خوشتیپ و.. هست و بعد از ازدواج ک بلاخرهمواقعی میشه ک طرف نمیتونه یا نمیرسه به خودش و ظاهرش برسه یا گاها مریض یا بی حال هست و... و شکل دیگه ی طرف نمایان میشه ک برای همسرش به شدت تازگی داشته و خلاصه میفهمن ک تفاهم ندارن!!!! حالا این مثال نشناختن ظاهر بود ببینید باطن و اخلاق ک خیلی خیلی پیچیده تر هست تا چه حد شناخته میسه مخصوصا تو روابطی ک اغلب صحبت از عشقو دوس داشتنه دیگه نمیدونم طرف چقدر باید هار باشه ک خودشو نشون بده!
درحالی ک تو ازدواج های به قول اون افراد سنتی پوشیده ترین و کم جاذبه ترین شکل دختر رو میبینن و میپسندن و آقا پسر هم سرسنگین و بدون هر حرکت گناه آلود تحریک کننده پسندیده میشه وبعدا ک میرن زیر یه سقف تازه معلوم میشه دختره چه حوریی بوده و پسره چه جذاب و باحال و پرعاطفه بوده و در نتیجه علاقه و وابستگی طرفین شدت پیدا میکنه!
خداییکه مارو آفریده مطمئنا بهتر از ما خیر و صلاح مارو میدونه ولی نمیدونم چرا ایمان به نجات بخشی دستوراتش نداریم!؟؟! متاسفانه!
بچه که بودم تو یه خونه 3طبقه زندگی میکردیم. طبقه اول پدربزرگ و مادر بزرگم بودن. طبقه وسط عموم با 4تا دخترعموهام. و طبقه پایین هم ما زندگی میکردیم.
یه حیاط کوچیک هم دلشتیم ک با اینکه خ کوچیک بود اما همه کار توش میکردیم. کل اعضای ساختمون و بقیه فامیلا جمع میشدیم و کلی رب گوجه فرنگی میپختیم. عرق نعناع و بادرنجبو میکشیدیم. محرم آش و نظری و... خیلی خیلی خوش میگذشت. با اینکه کلی زحمت داشت و الان خیلی راخت مثلا رب رو از مغازه مبخریم گذشته از کیفیت و بحث بهداشت، اون صفا و صمیمیت رو با هیچی عوض نمیکردم.اما با گذشت رمان و عوض کردن خونمون و تغییرات فرهنگی، فقط همستیه هارو میشناسم و درحد سلام و..
حدیث هست از حضرت محمد ص که بقدر جبرئیل سفارش همسایه رو بمن کرد که فکر کردم همسایه از همسایه ارث میبره.
یا تو حدیث دیگری ک هرکس سیر بخوابه درحالی ک همسایش گرسنه باشه از ما نیست.
خب بلاخره این همسایه هان ک تو مواقع حساس حتی از فامیل به آدم نزدیک تر و امین ترن.
همیشه باخودم فکر میکردم وقتی ازدواج کنم و خودم تشکیل خانواده بدم حتما باز فامیلا و همسایه هارو سر دیگ رب و آش و نظری و... جمع میکنم. بگذریم از جلسات هفتگی قرآن ک عاشق برگزاریش تو خونم هستم.
گاهی به نظر میرسه اینکه وقتی میخوای بری مثلا برا خودتون نون بخری برا همسایه هم یکی بگیری کار بیهوده وقت گیر و هزینه بری هست درحالی که اصلا اینطور نیست جدای از لذت بی اندازه ای ک از صمیمیت و مهربانی و بخشش میبری، خدا هم خیلی ازت راضیه و به نون و زندگیت برکت میده.
در مورد همسایه هایی ک حقوق هم رو رعایت نمیکنن و همدیگرو اذیت میکنن حرف نمیزنم چون واقعا براشون متاسفم!