تقلب
داستان شماره ی2
تقلب
فاطمه: زهره جان امتحان چطور بود؟
زهره: بد نبود یک چیزایی نوشتیم دیگه
مریم: اینبار از رو کی نوشتی ناقلا؟
زهرا: ااااا مریم این چه حرفیه؟ زهره اهل تقلب نیس.
زهره: بودن دیگه بچه ها. کمک کردن دستشون گرم. خیلی با معرفتن.
فاطمه: مجید دلبندم دست نه، دمشون گرم!
زهره: همون
زهرا: معرفت یا خیانت؟ دختر جان، فردا خدا بخواد دکتر میشی با این سواد تقلبی چطور میخوای بیمار ببینی؟ اگه بخاطر تجویز اشتباه شما یکی مرد، چی جواب خونوادشو میدی؟ عذاب وجدان زندگیتو داغون میکنه.
زهره: زهرا جان فعلا تقلب نکنم استاد زندگیمو داغون میکنه
مریم: نیما بت رسوند یا افشین؟
زهره: نیمای گوساله رفته بود نشسته بود بین اکیپ مهسا اینا. بیشعور محل سگم نذاشت. خواستم خودکارمو بکنم تو چشش بگم چش سفید دوماه پیش تو نبودی میگفتی تو دانشگاه جز تو کسی رو نمیبینم؟..
مریم: اینو میگفتی ورقه های سوال تو پاکت از خنده پاره میشدن. باورت شده بود خنقول. پسرا همشون همینن وقتی بات حال کنن هواتم دارن؛ بعدا که براشون تکراری شدی عین آشغال مچالت میکنن میندازنت دور.
فاطمه: زهره خانم نگرفتی زهراچی گفت. این کارت خیلی اشتباست. شرعا هم که گناه داره . بنا به فتوای تمام مراجع.
زهرا: ینی نمره ای که میگیری با انجام گناه بوده؛ و اون نمره ای که گرفتی حق خودت نبوده؛ اینجوری مدرک میگیری و بعد با همون مدرک حرام، کار میکنی؛ پولی که از این مدرک در بیاد هر چقدرم تو بیمارستان عرق بریزی حرامه. و اگه دادی بچت خورد، تبعاتش با خودته.
مریم: به بچه نون حلال میدی میره سراغ شیطون و کار بد، حالا چه برسه حروم خوارش کنی. تازه گناهاشم پای شماست؛ چون تو نون حروم خروندیش!
زهره: راس میگی پدر مادر ما که کلی زحمت کشیدن پول حلال آوردن شدیم ما ببین نسل بعد چی میشه.
مریم: عزیزم تقلب ینی دزدی.
زهره: اگر کسی که تقلب میده راضی باشه، چی؟
فاطمه: ربطی نداره کسی که باید راضی باشه اون دانشجویی هست که تقلب نمیکنه و با سواد خودش مینویسه و عاقبت نمرش با شمایی قیاس میشه که دسته جمعی و با تقلب نوشتید.
زهرا: و البته باید اون مریضهایی که تو بیمارستان و مطب به شما مراجعه میکنن به خیال اینکه مدرک دارید. بیچاره ها نمیدونن این مدرک از کجا اومده. اگر درس درمانش نکنی باید یش خدا جواب پس بدی.
مریم: هرچند خیلی کار هیجان انگیزی هست و من خودم خیلی تو اینجور شلوغکاریا پایم ولی چن وقتی هست که چون فهمیدم خدا اینکارمو دوست ندارد،گذاشتمش کنار.
زهره: باشه تقلب نمیکنم. ولی اگه کسی بخواد میدم.
زهرا: تقلب دادن که بدتر از تقلب گرفتنه. شما داری به او در انجام کار گناه کمک میکنی و به مریضی که فردا میره زیر دست اون ظلم میکنی و همچین به کسایی که فردا قراره از درامد این دوستی که بهش تقلب دادی میخورن مخصوصا خود طرف.
فاطمه: حالا بگذریم از اینکه امتحانات کلاسی تا حدی رقابتی هست و شما با تقلب کردن، حق کسی رو که وقت گذاشته و مطلب رو مطالعه کرده رو میخوری.
مریم: خلاصه ینی کلی حق الناس میفته گردن آدم.
زهرا: متاسفانه تقلب کردن انقدر زیاد شده و بقدری قبحش ریخته که خیلیا اصلا نمیدونن کار گناه هست. حتی بچهای خوب هم گاهی..
به نظر شما در این مورد، رهکار چیه؟